متن آهنگ زمونه علیمون

منطق جای احساس تصمیم گرفت
یعنی خط خوردن همه دوستام چه حیف
از تنهایی باکی نیست

همه به خط میشن و میگن استاد بهم
نشه با چهارتا پیشنهاد از راه بیراه
بشی لحظه ای تا آخرش الافی باز
تریپ عقل کل نگیری از ما ایراد

آره کارت اشتباه بوده چون دادی پاس
هشتک لابلای حرفام درد
هم خرج تو اوج قرض هام رفت
همه رنگ هام زرد ،چرا دستام سرد

حقشه بزنه یه سرباز حرف
تیم قطره باشه دریاست انفرادی
شهر بنزین و منم طلسم آتیش
تر و خشک سوخت به حرف من
جام مقصده حتی برم اشتباه پیچ

رسیدن وصله ی سرنوشت من
مقدس مثل قطره اشک‌مرد
رسمه همه دردسر بشن
هرکی بهت یه ضربه زد بخند
زمونه میتونه میزنه بد

تموم این خونه میدمه غم
برش خودیا دیدنی تر
پریدن یاد بدی میکنه پر

آهنگ علیمون به نام زمونه

جنگ ثانیه ها دیر میگذرن
تهش هر راهی این نیست هدف
خشم بدجوری فریاد زدم

من مثل ضربه تو چپ

همه رفتن از منم بدرقه
میگه هستم ولی بپا در نره
امید زندگی کم شده مسئله
غرور نمیمونه هر روز بشکنه

۲۴ ساعت شب و روزام تنها رفت
دیدار باهام شک دارم درباره اش

کسر شان قانع شم به زور
از سهم من که فاصله ام چه دور
دو روز بینم با آدم ها فاز مهربونی
یدفعه بند رابطه ام به فوت
من حق رو گفتم قاضی خسته

خوشحالی چند وقته سری بهم
نزده نکنه غریبه شه
صادر کنی برام نظریه
تورو تن به تن نبرد طلبیده
باز میشه دستم هرکی دری بده

زندگی جنگله خطریه
به خیالت طرفت اخویه
سرتاپاش دروغه نپذیرش
برس بذرتو بهش تا قوی شه

بحث رو باز کن منم بخیه هی
حرف و بازخورد الکی چرته
انرژیت بیخودی خالی بشه
گذشت امروزم حرف های نگفتم
دلیل اینه که آدمارو شناختم

عشق اول سرمایه نشد رفت
بگو همه برن همسایه نخواستم
ندونی چی میخواد حتی دلت
میدونی میکنه فردا ولت
تو نمیری اگه آشنا نره

زیاد غم هات سخت باورش
کردی درجا خم کمرت
کسی اگه الان سر به سرت
بزاره آخرین حرف رو زده
این وسط زندگی برد آخرش